خانه » قزوین – حجاب؛ از باور فردی تا الگوی فرهنگی در تعامل با رسانه و اقتصاد

قزوین – حجاب؛ از باور فردی تا الگوی فرهنگی در تعامل با رسانه و اقتصاد

<br/>

image

<br/>

قزوین – در یک تحلیل تازه، مونا مرادی، فعال اجتماعی و مجازی، تأکید می‌کند که موضوع حجاب در جامعه امروز فراتر از یک پوشش ساده است و ابعاد عمیقی در باورهای دینی، اراده فردی و تأثیرگذاری گسترده رسانه‌ها و اقتصاد دارد. او معتقد است با رویکردی هوشمندانه و حمایت از انتخاب آگاهانه، می‌توان حجاب را به یک الگوی فرهنگی الهام‌بخش تبدیل کرد.

حجاب؛ نمادی فراتر از پوشش ظاهری و ریشه‌های فرهنگی آن

در بررسی دقیق‌تر وضعیت کنونی جامعه، مونا مرادی اشاره می‌کند که مسئله اصلی کشور به معنای واقعی کلمه، حجاب نیست، بلکه ریشه‌های عمیق‌تری در مسائل فرهنگی و اخلاقی جامعه دارد. او بر این باور است که خداباوری مردم، به عنوان زیربنای یک زیست دینی و مومنانه، مؤلفه‌های بسیاری از جمله نقش مادری، کسب رزق حلال، نماز، روزه و پرهیز از ربا را در بر می‌گیرد که این مؤلفه‌ها، اگرچه کمتر در رسانه‌ها به تصویر کشیده می‌شوند، اما نقش حیاتی در سلامت فرهنگی و درونی جامعه دارند و خود به خود بر جنبه‌های مختلف زندگی از جمله انتخاب پوشش و حجاب تأثیر می‌گذارند. از این منظر، حجاب نمادی از مجموعه‌ای از باورها و ارزش‌های درونی است که باید از این زاویه مورد تحلیل و تقویت قرار گیرد.

پیوند ناگسستنی حجاب با اقتصاد و نقش پررنگ رسانه

یکی از پیچیدگی‌های موضوع حجاب، ارتباط تنگاتنگ آن با اقتصاد و چرخه تولید ثروت است. مرادی توضیح می‌دهد که وقتی پوشش به یک صنعت اقتصادی تبدیل می‌شود، رسانه‌ها دیگر صرفاً بازنمایی‌کننده واقعیت نیستند، بلکه به ابزاری قدرتمند برای تولید درآمد تبدیل می‌شوند. در این فضا، هدف اصلی، درآمدزایی از طریق تصویرسازی رسانه‌ای است.

نمونه‌هایی مانند ترندهای «دختر تمیز» یا «کلین‌گر» نشان می‌دهد که چگونه مفاهیم ظاهری به الگوهای رفتاری و مصرفی تبدیل شده و صنعت آرایشی و بهداشتی را متحول می‌کنند. اینفلوئنسرها در این میان نقش کلیدی دارند و با تولید محتوای انبوه، تصاویر خاصی را به نیازهای مصرفی جامعه تبدیل می‌کنند. این روند، حتی در حوزه حجاب نیز نفوذ کرده و پدیده‌هایی مانند «حجاب استایل» را به وجود آورده است. در این شرایط، انتخاب نوع حجاب و پوشش، بیش از آنکه متأثر از فرهنگ باشد، تابعی از سیاست‌گذاری‌های اقتصادی و رسانه‌ای است که توسط کارتل‌های بزرگ و از طریق ترندسازی ناخودآگاه وارد زندگی مردم می‌شود.

در جمع‌بندی این تحلیل، دو نکته اساسی قابل تأمل است:

برای آسیب‌شناسی وضعیت موجود، باید به عمق خداباوری مردم پرداخت، زیرا بسیاری از مؤلفه‌های دینی که در سلامت فرهنگی جامعه نقش دارند، غیرتصویری هستند و در رسانه‌ها دیده نمی‌شوند.

تأثیر اقتصاد و چرخه تولید محتوا در ترندهای پوششی، چه در میان بی‌حجاب‌ها و چه در میان باحجاب‌ها، قابل انکار نیست و انتخاب پوشش تابعی از سیاست‌های اقتصادی و رسانه‌ای است.

مواجهه با ترندهای زیبایی و لزوم بازتعریف زیبایی در فرهنگ حجاب

ترند شدن استانداردهای خاص زیبایی در فضای رسانه‌ای می‌تواند تردیدها را از سطح باورها فراتر برده و به هویت فردی زنان برساند، به طوری که فرد نسبت به بدن، خانواده و سبک زندگی خود دچار چالش شود. مواجهه با این روند بدون زدن برچسب‌های فرهنگی نیازمند هوشمندی است. مونا مرادی اذعان دارد که زمین بازی رسانه‌ای و مجازی، قواعد خاص خود را دارد که اغلب با ارزش‌های فرهنگی و مذهبی هم‌راستا نیست. برای تغییر این روند، بازتعریف زیبایی، تقویت اراده فردی و حمایت‌های اجتماعی، فرهنگی، و ایجاد تعادل فرهنگی در جامعه ضروری است. به جای ممنوعیت صرف، باید مدل‌های جذاب و آگاهانه‌ای از زیبایی را ارائه داد که با ارزش‌های بومی و دینی همخوانی داشته باشند.

نگاه جهانی و ضرورت تولید محتوای کیفی برای ترویج حجاب

فعالان اجتماعی و کارشناسان معتقدند که در عصر انسان رسانه‌ای، تأثیرگذاری افراد فعال در فضای مجازی می‌تواند به مراتب بیشتر از رسانه‌های رسمی باشد. برای ایجاد تعادل، لازم است به بلوغ فکری و نگاهی جهانی دست یابیم. رهبران انقلاب اسلامی همواره با دیدگاهی جهانی و بدون تحقیر یا توبیخ به مسئله زن و پوشش پرداخته‌اند و بر سیاست‌گذاران و ساختارهایی تأکید کرده‌اند که ظلم تاریخی به زنان را روا داشته‌اند.

در این راستا، باید پذیرفت که افرادی که از نگاه برخی، ترویج‌دهنده سبک‌های خاص پوشش یا بی‌حجابی هستند، در واقع مصرف‌کنندگان یک محصول فرهنگی و اقتصادی‌اند. از این رو، نگاه به این افراد باید نه به عنوان مسبب، بلکه به عنوان مصرف‌کننده یک سبک زندگی باشد. اگر خواهان تغییر این سبک هستیم، باید به جایگاه تولیدکننده محصول جایگزین تبدیل شویم. این محصول جایگزین، می‌تواند در حوزه پوشش، رسانه، فیلم، سریال و سایر عرصه‌های فرهنگی با کیفیت بالا ارائه شود و انتخاب آگاهانه حجاب را تسهیل کند.

در نهایت، تأکید می‌شود که تغییر فرهنگ حجاب تنها با تحمیل یا ممنوعیت حاصل نمی‌شود. بلکه از طریق ارائه درست ارزش‌ها، سیاست‌گذاری هوشمندانه، تولید محتوای فرهنگی جذاب و باکیفیت و احترام به اراده فردی زنان می‌توان مسیری پایدار و الهام‌بخش ایجاد کرد. این رویکرد، حجاب را نه تنها به نماد باور دینی، بلکه به یک الگوی فرهنگی و اجتماعی برای جامعه امروز ایران مبدل خواهد ساخت.

مجله خبری چیچک


مطالب مرتبط

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا